حسین آرام جانم
محرم
محرم ماه الفت با جنون است
چراغ کوچه هایش بوی خون است
محرم حرمت خون است و حنجر
تلاطم میکند حنجر به حنجر
غم زهرا مرا سوز درون داد
دم حیدر به من شور جنون داد
حسین آمد به زخم دل نمک ریخت
مرا با شور عاشورا در آمیخت
مرا سودای زینب در به در کرد
نصیبم جرعه ای خون جگر کرد
ز فرط تشنگی بی تاب گشتم
عطش دیدم ز خجلت آب گشتم
چه ها گویم ز مشک تیر خورده
ز دست ساقی شمشیر خورده
به خاک افتاد مشک از دست ساقی
دو عالم پر شد از بوی اقاقی
مشامم پر شد از داغ شهیدان
که میگردم بیابان در بیابان
اگر چه تا کنون کاری نکردم
دعا کن تا ز میدان بر نگردم
بگیرم دامن دشت و دمن را
سراغ عندلیبان چمن را
بپرسم از لب تیغ زلیخا
نشان یوسف بی پیرهن را
صبا در خاک و خون آیا ندیدی
شهید بی سر و دفن و کفن را
دشت پر از ناله و فریاد بود
سلسله بر گردن سجاد بود
فصل عزا آمد و دل غم گرفت
خیمه دل بوی محرم گرفت
زهره منظومه زهرا حسین
کشته افتاده به صحرا حسین
دست صبا زلف تو را شانه کرد
بر سر نی خنده مستانه کرد
چیست لب خشک و ترک خورده ات
چشمه ای از زخم نمک خورده ات
روشنی خلوت شبهای من
بوسه بزن بر تب لب های من
تا زغم غربت تو تب کنم
یاد پریشانی زینب کنم
آه از آن لحظه که بر سینه ات
بوسه نشاندند لب تیرها
آه از آن لحظه که بر سینه ات
بوسه نشاندند لب تیرها
آه از آن لحظه که بر پیکرت
زخم کشیدند به شمشیرها
آه از آن لحظه که اصغر شکفت
در هدف چشم کمانگیر ها
آه از آن لحظه که سجاد شد
همنفس ناله زنجیر ها
قوم به حج رفته به حج رفته اند
بی تو در این بادیه کج رفته اند
کعبه تویی کعبه به جز سنگ نیست
آینه ای مثل تو بی رنگ نیست
آینه رهگذر صوفیان
سنگ نصیب گذر کوفیان
کوفه دم از مهر و وفا می زدند
شام تو را سنگ جفا می زدند
کوفه اگر آینه ات را شکست
شام از این واقعه طرفی نبست
کوفه اگر تیغ و تبرزین شود
شام اگر یکسره آذین شود
مرگ اگر اسب مرا زین کند
خون مرا تیغ تو تضمین کند
بی سر و سامان تو ام یا حسین
دست به دامان تو ام یا حسین
جان علی سلسله بندم مکن
گردم از خاک بلندم مکن
عاقبت این عشق هلاکم کند
در گذر کوی تو خاکم کند
تربت تو بوی خدا می دهد
بوی حضور شهدا می دهد
بر سر نی زلف رها کرده ای
با جگر شیعه چه ها کرده ای
باز که هنگامه بر انگیختی
بر جگر شیعه نمک ریختی
کو کفنی تا که بپوشم تنت
تا گیرم دامنه ی دامنت
حج تو هر چند که تاخیر داشت
لاکن هفتاد و دو تکبیر داشت
آری هفتاد و دو تن رنگ رو
عزم وضو کرده به خون گلو
اینان هفتاد و دو قربانی اند
کز اثر باده ی تو فانی اند
همنفسان حج حسینی کنید
پیروی از راه خمینی کنید
حج حسینی سفری سرخ بود
احرامش بال و پری سرخ بود
حج حسینی سفر کربلاست
نیت آن غربت و رنج و بلاست
با اندکی تامل معنای واقعی (لبیک یا خامنه ای لبیک یا حسین است) فهمیده می شود!
کلمات کلیدی : فصل عزا آمد و دل غم گرفت، خیمه دل بوی محرم گرفت